انسان و محیط (8): امتناع خردمندانه

تصویر شاخص پست ""

13 دی 1398

2:14 دقیقه

ساعت دقایقی پس از هفت صبح روز جمعه سیزدهم دی‌ماه نود و هشت است. احوالم را کوتاه کنم که هرچه مربوط به این دقایق بود در یادداشت «مصدر بداهه کجاست» نوشته‌ام. پرسشی که بعد از یادداشت سابقم در سر داشتم این بود که با این مفروضات:

  • اول: حیوان مانند چوبکی در میان امواج غریزه تاب می‌خورد
  • دوم: وقتی می‌گوییم حیوان غرض چیزی مطلقا غیر از انسان نیست بلکه بخش وسیعی از انسان را هم شامل می‌شود
  • سوم: این شمول به معنای تساوی نیز نیست یعنی انسان چیزکی دارد که حیوان ندارد

مساله‌مان چیست؟

خب، حالا با این سه فرض اگر دنبال آن باشیم که انسان به چه راه و رسمی می‌داند آن «چیزک» را پرورش دهد و انسان‌تر شود باید چه کنیم؟ یادمان هست که بحث از کجا آغاز شده است؟ از اینجا که آیا انسان همواره مقهور محیط است؟ یعنی این محیط است که سرنوشت آدمی را تعیین می‌کند یا آدم قابلیت دارد که محاط شود؟ راه رسیدن به مقام انسان ِمحاط اگر عزم باشد، آنچنان که قبل تر نوشته‌ام خب ظهور و بروز این عزم چیست؟

در این چند روز مشغول اندیشیدن پیرامون همین پرسشها بودم که به یک واژه کلیدی رسیدم. اگر کسی از من – یعنی حسام‌الدین به قدر فهم امروز و نه لزوما فردا – بپرسد که انسانی‌ترین واژه چیست؟ یا اگر بخواهی صدا و بانگی را به انسان منتسب کنی آن کدام صداست؟ مثلا اگر گنجشک را به جیک جیک می‌شناسیم یا گربه را به میومیو، انسان را به کدام صدا بشناسیم؟ من این آوا را به عنوان صدای ِانسانی معرفی خواهم کرد:

  • نه

انسان موجودی است که می‌تواند بگوید نه

و همین است که ما را از آن حجم وسیع مشترک با حیوان جدا می‌کند و به ساحت دیگری وارد می‌سازد. در واقع انسان قابلیت امتناع ِخردمندانه دارد. اگر نرینه حیوانی به ماده‌ای جفت می‌شود یا نمی‌شود هردو ناشی از غریزه است. اگر مادینه حیوانی یک نر را بر نر دیگر ترجیح می‌دهد و به میل نر نخستین می‌گوید «نه» تا به جفت شدن با نر دوم برسد این نه غریزی است نه امتناع خردمندانه.

مرتبه مادون حیوان هم «نه» دارد اما سطح آن «نه» از غریزه هم پایین تر است. آب وقتی در مسیر حرکت خود به سنگ می‌رسد می‌خواهد سنگ را نیز مانند برگ خشکی با خود همراه کند اما سنگ می‌گوید نه، راهی نمی‌شوم؛ من سنگینم! می‌گوید پس بیا و چون کلوخی در من حل شو و نظیر گِل همراهم باش. باز سنگ می‌گوید نه، سرشت من منجمد و سنگین است. خب این «نه» گویی‌های سنگ هم امتناع محسوب می‌شود اما نه غریزی بلکه تکوینی. نهاد ِسنگ این چنین نهاده شده.

پس تا اینجا رسیده باشد مطلب که اگر انسان بخواهد محاط باشد، باید فکری به حال عزم بکند و عزم آن مرزی است که میان آدم و حیوان ترسیم شده و اگر بپرسند که عزم را چطور باید بارور ساخت می‌گوییم واژه‌ای که تجلی‌گری عزم را نشان می‌دهد «نه» است. تمایز انسان‌ها باهم شاید تمایز در همین «نه»ها باشد. هر آدمی بر این مبنا که به چه چیزهایی گفته است «نه» و به چه چیزهایی نگفته است «نه» در رتبه‌ای قرار خواهد گرفت. اما مبداء نه کجاست؟ ما از کدام منبع، «نه»‌هایمان را اقتباس می‌کنیم؟

دیدگاه شما

  • شهلا پروین

    شهلا پروین

    شنونده

    باسلام و سپاس از مطلب همیشه مفیدتان.
    گفتن ” نه” امری به ظاهر آسان و در باطن آبستن شک و تردید، چرتکه انداختن، مصلحت اندیشی و منفعت اندیشی می باشد. بنابراین به ظاهر با حداقل حروف می توان آن را ابراز کرد و در باطن مستلزم چالشی ناردونه میان من و آن دیگری است.
    تجربه شخصی من می گوید آن جا که در زندگی ام توان و شهامت نه گفتن را پیدا کردم راه‌هایی بر من گشوده شد که تا به امروز جز شگفتی و حیرانی نتیجه ای نداشته است. نه گفتن برای من کلید رستگاری بود.
    کاش می شد میزی باشد و صندلی هایی تا بتوان گرد هم نشست و گفتگو کرد و بازخورد دریافت کرد.
    باتشکر

  • شهلا پروین

    شهلا پروین

    شنونده

    اصلاحیه
    با عرض پوزش واژه ناردونه در کنار چالش به اشتباه تایپ شده است. منظورم چالشی نبرد گونه بود.

ارسال دیدگاه

بیشتر بخوانید

از منابع معتبر و بروز ما دیدن کنید!

مشاهده همه
تحلیل بهترین پادکست‌های فارسی و بین‌المللی

خبری

تحلیل بهترین پادکست‌های فارسی و بین‌المللی

17 مهر, 1404
بهترین روش‌ها برای بازاریابی پادکست

خبری

بهترین روش‌ها برای بازاریابی پادکست

17 مهر, 1404
تجهیزات موردنیاز برای ضبط پادکست با کیفیت بالا

آموزشی ، خبری

تجهیزات موردنیاز برای ضبط پادکست با کیفیت بالا

17 مهر, 1404
چطور یک پادکست موفق بسازیم؟

آموزشی ، خبری

چطور یک پادکست موفق بسازیم؟

17 مهر, 1404